کلاس پنجم - دبستان بیستون - تهرانپارس

دست نوشته های سپهر معتمدی

کلاس پنجم - دبستان بیستون - تهرانپارس

دست نوشته های سپهر معتمدی

برگشت از مشهد

امروز شنبه 28 آبان 90 ساعت 5 صبح به تهران رسیدیم و یکراست به منزل رفتیم .خیلی خسته بودم وصبح ساعت 7 باید به مدرسه می رفتم .با اینکه قرار بود با پدرم به مدرسه برم کمی دیر شد وماشین هم این چندروزه مشکل پیدا کرده بود مجبور شدم با پدرم پیاده به مدرسه برویم کمی هم دویدم وبا تاخیر به مدرسه رسیدم اما هنوز مراسم صبحگاهی تموم نشده بود وپدرم قرار بود با ناظم غیبت روز 4 شنبه رو موجه کند هرچند که خانم معلم ما خانم صاحبی با غیبت کردن مخالف است ولی رفتن به مشهد را نمی توانستم ازدست بدهم .ظهر که به خونه برگشتم کمی خسته بودم  خوابیدم تا به کلاس زبان هم برسم و بعد از کلاس با مامان به خونه برگشتم ساعت 7.30 شب .امروز خانم معلمم سایتم رو به بچه معرفی کرد وقرار است ادرس وبلاگ رو به دوستام بدم ضمنا هرکدوم از دوستام که خواست وبلاگ بسازه با کمک بابا براش انجام میدهم تا او هم یاد بگیره ضمنا سایتش رو هم به سایت خودم لینک میکنم.منتظر خبر هاو نظرات دوستام هستم.خوشحال میشم برام نظر بدارن و صفحات دیگر وبلاگم رو بخونن.برای همه دوستام وخانم معلم و آقای  خانزادی مدیر مدرسه هم دعا کردم.

سفر مشهد مقدس

فردا سه شنبه با پدر ومادر عازم مشهد مقدس هستم.دراونجا برای همه همکلاسی ها ومعلم وخوانندگان وبلاگ دعا میکنم.

عید ولایت

غدیر خم نام ناحیه‌ای میان مکه و مدینه است که پیامبر اسلام در حجةالوداع، علی را «ولی» پس از خود اعلام کرد. ۱۸ ذی‌الحجه، سال‌روز این واقعه میان شیعیان به عید غدیر خم شهرت دارد. محمد، پیامبر اسلام در بازگشت از آخرین حج خود همه مسلمانانی که در حج شرکت داشتند را در غدیر خم جمع کرد و شیعیان معتقدند که او در آنجا علی بن ابی‌طالب را به‌عنوان وصی و برادر و جانشین خود از جانب الله معرفی کرد. عبارت معروف «هر آن‌کس که من مولای او هستم، پس علی مولای اوست» قسمتی از خطابه بلند غدیر می‌باشد.

«غدیر خم» نام ناحیه‌ای در میان مکه و مدینه است که بر سر راه حاجیان قرار دارد و به خاطر وجود برکه‌ای در این محل که در آن آب باران جمع می‎‌شده‌است، به این نام شهرت یافته‌است. غدیر در ۳-۴ کیلومتری جحفه واقع شده و جحفه در ۶۴ کیلومتری مکه قرار دارد که یکی از میقات‌های پنجگانه‌است. در جحفه راه اهالی مصر، مدینه، عراق و شام از یکدیگر جدا می‌شود. غدیر خم به‌سبب وجود آب و چندین درخت کهنسال، محل توقف و استراحت کاروانیان بود؛ اما گرمایی طاقت‌فرسا داشت.

چرا یخ روی اب شناور می شود ؟

یخ روی اب شناور می شود چون واکنش ان دربرابرسرماکاملا بامواد دیگر فرق می کند.موادمایع وقتی سرد میشوند وبه حالت جامد درمی آیندمنقبض می شوند.این موادجامد سنگین تر از آب هستند ودر آن فرو می روند. اما این موضوع در مورد آب فرق می کند.درست چند لحظه قبل از این که اب یخ بزند حجمش انبساط پیدا می کند وسبک تر می شود وروی آب شناور باقی می ماند بهمین دلیل وقتی آب یخ می زند موجب ترکیدن آن می شود.

ویژگی خاص کربن دی اکسید؟

بیشتر مواد در مقابل حرارت تغییر شکل می دهند و از حالت جامد به صورت مایع ودرنهایت به گاز تبدیل می شوند.اماگاز کربن دی اکسید کاملا متفاوت عمل می کند.کربن دی اکسید بدون این که ابتدااز حالت جامد به صورت مایع درآید به طورمستقیم به گاز تبدیل می شود.این گاز درحالت جامد شبیه توده ی یخ است ،امابدون آب.درنتیجه به آن یخ خشک می گویند واز آن برای خنک نگه داشتن بعضی از چیزها استفاده می کنند.

شهید حسین فهمیده آموزگار ایثار


در جبهه، شهید فهمیده به اتفاق دوست شهیدش "محمدرضا شمس"، در سنگری واحد قرار داشت که در هجوم عراقی ها به خرمشهر محاصره شد. محمدرضا شمس دوست و همسنگر حسین زخمی شد و حسین با سختی و مرارت فراوان او را به پشت خط رساند. و به جایگاه قبلی خود بازگشت. او با مشاهده تانکهای عراقی (ظاهراً 5 دستگاه تانک) که به طرف رزمندگان اسلام هجوم آورده و در صدد محاصره و قتل عام آنها بودند، تاب نیاوردند و در حالی که تعدادی نارنجک به کمرش بسته و در دستش گرفته بود، به طرف تانک ها حرکت کرد. در این هنگام تیری به پایش اصابت کرد و او از ناحیه پا مجروح شد؛ اما نتوانست در اراده محکم و عزم پولادین او خللی ایجاد کند، از این رو بدون هیچ دغدغه و تردیدی تصمیم خود را عملی ساخت و از لابلای امواج تیر که از هر سو به طرف او می آمد، خود را به تانک پیشرو رساند و با استفاده از نارنجک، موفق شد که تانک را منفجر کند و خود نیز تکه تکه شود. به مجرد انفجار تانک مهاجمان گمان کردند که حمله ای صورت گرفته است، لذا روحیه خود را باختند و با سرعت هرچه تمامتر تانک ها را رها کردند و پا به فرار گذاشتند. در نتیجه، حلقه محاصره شکسته شد و پس از مدتی نیروهای کمکی هم سر رسیدند و آن قسمت را از وجود متجاوزان پاکسازی کردند.

کانی جیست ؟

کانی ها از منابع موجود در پوسته زمین هستند ومواد سازنده ی سنگ ها را تشکیل می دهند.همه کانی ها ساختمان بلوری دارند مانند دانه های نمک که با آرایش خاصی کنار هم قرارگرفته اند.بعضی از کانی  ها مانند کوارتز والماس شفاف ودرخشانند درحالی که بسیاری دیگر مانند سنگ وخاک بنظر می رسند.بیشتر کانی ها از ترکیب دو یا چند عنصر تشکیل شده اندو خیلی از انها فلزی اند.البته بعضی از فلزاتی که درترکیب کانی ها یافت می شوند.بدون آن که با مواد دیگر ترکیب شده باشند؛بصورت آزاد هم در طبیعت وجود دارند طلا نقره مس وقلع از جمله فلزاتی هستند که بصورت خالص درطبیعت یافت می شوند.

آیا میدانید فلز ماشین ازچه چیزی بوجود میاید؟

کانی ها بسیاری از چیزهای  موردنیاز زندگی روزمره ما را تامین میکنند؛ مثلا فلزهایی که درساخت اتومبیل ومصالحی که در ساختن خانه ها بکار میروند از کانی هابدست می آیند.

سوال : کوهان شترها برای چیست ؟

جواب : کوهانی که در پشت شترها وجود دارد ، در واقع کوهی از گوشت و چربی است که می تواند در یک شتر سالم و جوان تا 80 پوند وزن داشته باشد . این کوهان ها به شتر کمک می کنند که تا هفته ها بدون آب و غذا بمانند .
وقتی آ ب و غذا در بیابان نایاب می شود ، این کوهان های چربی مانند ذخیره غذایی برای بدن شتر عمل می کنند. بدن شتر از چربی ذخیره شده در این کوهان ها برای متابولیسم و سوخت و ساز استفاده می کند در چنین شرایطی کوهان کوچکتر می شود ، هر چه شتر کمتر غذا بخورد ، کوهان او کوچک تر می شود . در واقع اندازه کوهان های یک شتر درجه سلامت و منابع غذایی او را تعیین می کند . این کوهان ها یا همان ذخایر چربی دلیل این سئوال هستند که چرا شترها می توانند روزها بدون آب و غذا بمانند زمانی که انسان در روز به 8 لیوان آب نیاز دارد ، شترها می توانند مدت 2 هفته بدون آب زنده بمانند . 
شترها تنها حیواناتی هستند که کوهان دارند و حتی می توانند حدود 600 لیتر شیر در سال تولید کنند شترها می توانند سوراخ های بینی شان را ببینند . وقتی شترها گرسنه باشند و غذایی در کار نباشد ممکن است هر چه در دسترس شان باشد ، مثل کفش یا پتو بردارند و بجوند .

سوال : چطور مورچه ها راه لانه شان را پیدا می کنند؟

جواب : دانشمندان درباره انواع مختلف مورچه ها مطالعه کرده و به این نتیجه رسیده اند که هر نوع مورچه ای طریقه مخصوصی در پیدا کردن راه لانه اش دارد. مثلاً بعضی از مورچه ها از طریقه نشانه گذاری در روی زمین استفاده می کنند، یعنی وقتی لانه شان را ترک می کنند
علائم روی زمین را نشانه می گذارند تا در موقع برگشت بتوانند از روی آن نشانه ها راه لانه خود را پیدا کنند درست شبیه علائم ساختمان ها یا خیابان ها که ما برای پیدا کردن خانه خود از آنها استفاده می کنیم. 
بعضی دیگر از مورچه ها هم از نشانه های روی زمین و هم از خورشید کمک می گیرند، دانشمندان این را با تجربه هایی ثابت کرده اند. آنها ابتدا روی یک مورچه نشانه گذاری کردند و سپس آن را به حال خود گذاشتند و شروع به تعقیب آن نمودند و بعد از آنکه مورچه تکه خوراکی پیدا کرد و خواست به لانه اش برگردد، آنها آن را بلند کردند و در نقطه دیگری که درست مخالف لانه اش بود قرار دادند یعنی اگر قبلاً رو به مشرق بود این بار رو به طرف مغرب گذاشته شد، در این حالت حشره نمی توانسته از آفتاب کمک بگیرد زیرا به نظر آن ظاهراً آفتاب در یک جای دیگر بود. بنابراین ابتدا مورچه مدتی سرگردان شد و شروع به این طرف و آن طرف رفتن نمود. ولی بالاخره با یافتن یک نشانه زمینی به خانه خود رسید. دانشمندان با تعیین و حساب وقت این آزمایش ها به این نتیجه رسیده اند که بعضی اوقات یک مورچه ممکن است چندین ساعت برای پیدا کردن نشانه زمینی که راهنمای او در رسیدن به لانه اش است، به جستجو بپردازد و در آخر مورچه هایی نیز وجود دارند که با بو کشیدن لانه خود را می یابند.

معلم فراموش شدنی

بابام به من گفت که در مدرسه واز کلاس اول تا پنجم همیشه یاد و خاطره ی یک معلم برای همیشه در یادماخواهد ماند وآن معلم تاثیر بسیار زیادی درزندگی ما دارد و ممکن است پایه گذار آینده ما باشد.مثلا خودش معلم کلاس اولش را هیچ وقت ازیاد نبرده وهمیشه میگوید او همه درسی به من داده و پایه درس من را قوی کرد.وهیچ وقت او رافراموش نخواهد کرد .من هم همه معلم هایم رادوست دارم .

روز ورزش

دیروز یک شنبه ساعت اول ما ورزش داشتیم هروقت ورزش دارم شب قبل خیلی برای خودم برنامه می ریزم که خوب بازی کنم. دوست دارم زنگ ورزش هم خیلی طولانی باشد تا سیر دلمان بازی کنیم.دیروز یه کم باران بارید وکفشهای من خیس خیس شدند .نمره ی  ریاضی هم 18.5 شدم یه کم اشتباهات کوچک داشتم  .دوست داشتم 20 شوم بابا گفت تلاش من براش خیلی ارزش  داره ومطمئن است که من جبران می کنم .من هم همین قصدرادارم.شنبه عصر هم امتحان زبان خوب بود و اخر کلاس بابا هم اومد وبا مامان به خونه برگشتیم .امروز هم یه تشویقی از آقای رضایی به خاطر نظم گرفتم ودرسررویس هم با بچه ها خیلی خوش گذشت .راستی دوستم گودرزی هم به سرویس ون ما اضافه شده و توی سرویس به ماخوش میگذرد... 

امتحان زبان وریاضی

امروز دارم برای امتحان ریاضی فردا آماده میشم.نمره ی این امتحان درکارنامه ی نیم ترم اول ثبت میشود.پس باید نمره ی خوبی بگیرم.فردا عصر هم امتحان زبان دارم .دیروز وامروز سوال های ریاضی وزبان را پاسخ دادم.ریاضی از درس اول تا عدد نویسی عددهای میلیونی ومیلیاردی امتحان داریم.فردا بعد از اینکه به خانه آمدم بعد از صرف ناهار باید با مادرم به کلاس زبان برم وساعت 7 برمیگردم.امروز هم تهران هوای بارانی داشت وتنونستم برم بیرون! فردا همچنین قرآن -علوم وبخوانیم وبنویسیم و املاء داریم.

دوستان عزیز قصد دارم تعدادی از کتابهای الکترونیکی (پی دی اف) تن تن رو براتون درسایت بگذارم تا کسانیکه دوست دارند دانلود کنند وبخوانند. منتظر نظرات شما هستم .موفق باشید.

اردوی پارک پردیسان

امروز 4شنبه چهارم آبان 90 به اردو رفتیم که این اردو شامل کلاس اول وچهارم بود. امروز از دوجا دیدن کردیم.پارک پردیسان وامام زاده زینعلی.

راستی یادم رفت بگو یم اول صبح باران تندی بارید بطوریکه ما فکر میکردیم که اردویمان لغومیشود ولی اردو برگزارشد.درپارک پردیسان که درنزدیکی برج میلادقرار دارد از موزه ی حیات وحش که بصورت تاکسیدرمی بود دیدن کردیم.درانجا اسکلت کامل یک فیل هم بود .فسیل هایی به شکل  صدف هم دیدیم.پروانه وحشرات ودیگر موجوداتی مثل گرگ،گرازو... وشیر وببر های منقرض شده وکمیاب هم بود.من ودوستم ارمکان  برای دیدن حیوانات تاکسیدرمی شده صبر وحوصله داشتیم که غرق دیدن بودیم که از بقیه جا ماندیم ونتوانستیم دیگر حیوانات راببینیم! بعدازپارک پردیسان به امامزاده رفتیم که من ودوستم ارمکان درامامزاده مقداری قران خواندیم -سوره بقره -جزء یک بود-. امروز به من خیلی خوش گذشت. راستی یادم رفت بگم من قبلا با پدر ومادرم همراه با پسر عمویم دانیال وعمو وزن عمو یک شب شام آنجا بودیم و خاطره ی بازی کردن من ودانیال وزمین خوردن من درفوتبال یادم نرفته !

ظهر هم که از سرویس برگشتم کاپشنم رادرسرویس جاگذاشتم ! وباید تا شنبه منتظر کاپشنم بمانم ! عصر هم به همراه مادرم به کلاس زبان رفتم وساعت 7 همراه بابا ومامان به خونه برگشتیم ....

موضوع انشای هفته اول مهر ماه ۹۰

با یک دانش اموز که دچار مشکل است ، چگونه همدلی می کنید؟


مقدمه:

این انشا درباره ی معلولان است.ممکن است که اومعلول باشد ولی ممکن است توانایی های زیادی داشته باشد.ما هیچ وقت نباید بگوییم که او معلول است ونمی تواند کارهای زیادی انجام دهد .ما نباید خود ودیگران را دست کم بگیریم.من یک دوست دارم که او معلول است ونمی تواند راه برود.اویک خواهر هم داردو خواهرش هم معلول است ونمی تواند راه برود ولی هر دویشان بچه های خوب منظم و باادب هستند.من وقتی که به خانه ی انها رفتم با انها بازی کردم وازاو توانایی های ان ها را پرسیدم وقتی به خانه آمدم برای آن دعا کردم تا زود انها معلولیتشان خوب شود.

نتیجه گیری:

ماباید خدارا شکر کنیم که اعضای بدنمان سالم است.

درباره ی وبلاگ من

من سپهر معتمدی دانش آموز کلاس چهارم دبستان بیستون منطقه 4 تهران هستم.نام خانم معلم من خانم صاحبی هستش.ابتدا اورا نمی شناختم ودرروزهای اول به بابا ومامان گفتم که من ازدوست سال قبل جداشده ام وتوی  این کلاس هیچ دوست صمیمی ندارم ومیخوام به کلاس 4/1 برم.اول بابا گفت یه مدت برو اگه دوست نداشتی تابیام با مدیر صحبت کنم .من هم قبول کردم ! یه مدت که گذشت از خانم معلممان خیلی خوشم آمد وبعدا مامان گفت که معلم ما سابقه خوبی دردرس دادن دانش آموزان کلاس چهارم داردو خوب شد که من به این کلاس اومدم.بابا ومامان از نحوه تدریس خانم و اینکه اوبه ما حدیث وعلم می آموزد خوششان آمد و این رابرای من یک شانس میدانند.حتی من درسرویس هم دوست نداشتم میخواستم سرویس را هم عوض کنم اما بابا گفت کم کم دوستان جدیدی پیدا می کنم و من خانم سال اولم خانم عمادی و کلاس دوم داوودی وکلاس سوم فراهانی را خیلی دوست داشتم والان هم خانم صاحبی را خیلی دوست دارم.میخواهم خاطراتم را دراینجا بنویسم و به بابا میگم او برام مینویسد.خودم هم کم کم دارم یاد میگیرم وبلاگم را مدیریت کنم.

به سایت من خوش آمدید.از نظرات وپیشنهادات شما استقبال می کنم.

امیدوارم در سایت من لحظات خوشی داشته باشید.موفق وپیروز باشید.