روزهای سه شنبه و چهارشنبه 14 آذر 91 و 15 آذر ماه مدارس تهران به علت آلودگی هوای تهران تعطیل شد. بعد بابا تصمیم گرفت برای سلامتی واستراحت ما را به خرم آباد بفرستد چون خودشان تعطیل نبودند . من همراه مامان شب با اتوبوس به خرم آباد رفتیم و در آن جا به من خوش گذشت .به شررکت دایی سر زدم و به خونه ی بابایزرگ ها هم رفتم .خاله ها و عمه ها وعمو هارا هم سر زدم.بعد از استراحت و مطالعه درس هایم ما جمعه به تهران بازگشتیم.
امروز شنبه 18 آذر هم امتحان پایان ترم زبان داشتم که امتحان خوبی بود واز قبل آمادگی داشتم.
در مدرسه هم امتحان جغرافیا داشتیم که امتحان جغرافیا هم عالی بودم .
ببخشید من دیر به وب لاگ سر میزنم چون امتحان دارم و کلاس زبان وشطرنج هم میرم. روزهای شنبه و سه شنبه وچهارشنبه و روزهای پنج شنبه و جمعه هم مسابقات شطرنج میرم.
سلام.با تبادل لینک موافقم.با چه اسمی لینکت کنم؟
درود سپهر عزیزم...
خیلی خوشحال شدم که بهم سرزدی و برایم کامنت گذاشتی. و خوشحال تر این که با پسرخوب و فهیمی مثل تو دوست هستم. کاش می تونستم وقتی اومدی خرم آباد ببینمت قولم بده اگر دوباره به سرزمین خودت سفر کردی ببینمت. تو بهترینی چون هم به درس هایت می رسی هم اهل مطاله هستی و کتاب می خوانی. برایم جالب بود که کتاب ؛هستی؛ را خواندی چون در هفته ی کتاب و کتاب خوانی آن را برای مربیان به نقد گذاشتیم.یکی از آثار ماندگار برای نوجوانان است که هم خوب نوشته شده و هم اندیشه و پیام خوبی درآن نهفته دارد.
برایت بهترین ها را آرزو دارم و امیدکه همیشه شکوفه ی لبخند بر دلت...برلب هایت و بر تارک زندگی ات بدرخشد...
تا می توانی سه چیز را فراموش نکن:بخوان...بخوان...کتاب بخوان...
شادباشی و خندان بهترین پسر دنیا...